30 آذر1391

خبرنگار: تو از آدم ها بیزاری؟
- من از آدما متنفر نیستم
ولی احساس بهتری دارم وقتی اطرافم نیستن...
چارلز بوکوفسکی
30 آذر1391
خبرنگار: تو از آدم ها بیزاری؟
- من از آدما متنفر نیستم
ولی احساس بهتری دارم وقتی اطرافم نیستن...
چارلز بوکوفسکی
2 دیقه و 30 ثانیه اول برای خودتون ، بقیه ش برای من... :)
* موزیک بریده شده.
Miika Tenkula (از راست ، اول)
ماجرای آشنایی من هم با برخی خواننده ها و گروه ها هم در نوع خودش شایدجالب بوده! :) خواننده هایی مثل هادی پاکزاد ، حسین ابلیس (حصین) ، آدام لمبرت یا گروه هایی مثل Sentenced ! مواردی که با گوش دادن اتفاقی یکی از تراک هاشون ، فول آرشیو اونها رو دانلود کردم....
یک هفته ای میشه که به واسطه یک ویدئو توی یوتیوب، با Sentenced آشنا شدم. اجرای کاور گیتار قطعه ای بود بنام Mourn (سوگواری) که بسیار زیبا اجرا کرده بود اون فرد ناشناس و به قول خودم ریتمش از اون ریتم های حماسی و مرموز و خاطره سازه!
در به در دنبال آلبوم های اونها در سرویس های اشتراک فایل و یا هرجایی دیگری می گشتم. بالاخره بعد از 2-3 روز چنتا از آلبوم هایی که از اونها تعریف شده بود رو دانلود کردم
گروهیست فنلاندی و با سابقه. از 1991 آلبوم داشته، اما متاسفانه در 2005 به قول معروف دیس بند (Disband) میشن. همینطور اینکه مغز متفکر گروه ، گیتاریست گروه ، در سال 2009 جسدش توی خونه ش پیدا میشه، در سن 34 سالگی! مشکل مصرف الکل داشته گویا...
قطعه ی ویدئویی تراک Mourn ، قطعه اصلی اون + یک قطعه ی منتخب دیگه به علاوه ی متن اش رو در ادامه میگذارم....
فوق العاده دوستشون دارم! روانی!
قطعه اصلی:
تو این مملکت که خوردن مسکرات حرومه...کافه چی! حداقل یه ماءالشعیر لیمو بیار تا بخوریم...
پ ن: که چی؟! بی مزه... :/
- فریاد را همه میشنوند؛ سکوتم را فهمیدی هنر کرده ای!
- مشکل از جایی شروع می شه که...دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله کسی (یا کسایی) رو نداشته باشی که هست (یا هستند)!
- بهترین قسمت پاییز و زمستون بیرون آوردن لباس های گرم و پیدا کردن پول از تو جیباشونه!
- یکی از رموز ماندگاری دوستی ها اینه که هر کسی دُنگ خودش رو بده!
- من و عشقم با هم خیلی فرق داریم! مثلا یکیش اینه که من وجود خارجی دارم ولی اون اصلا وجود نداره!
- پرندگانم را آزاد کردم؛ زیرا فهمیدم "نداشتن" تنها راه "از دست ندادن" است!
در صفحه ای از مجله نوشته بود:
خسته ام از بی وفایی ها، از قلب های سنگی، از سلام و احوالپرسی های سرد و اجباری، از ریاها و دورنگی ها و از لبخندهای مصنوعی که آشکارا پشت آن نفرتی پنهان شده و دلتنگم برای یک احوالپرسی گرم و صمیمانه و یک نگاه پر از مهر و محبت، یک قلب بی کینه و یک دوستی صادقانه و بدون هیچ بهانه! (ملیحه پورجوان)