کافه زندگی

کافه زندگی

حوصله‌ی شرح قصه نیست...🌷

طبقه بندی موضوعی

این در مقابل آن

يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۱۲ ب.ظ

http://s1.picofile.com/file/8286098534/tala_vs_mes.jpg

مطالب فضای مجازی رو بالا و پایین می کنی... و هر بار به این نتیجه می‌رسی که ما ایرانی ها خیلی با فضای مجازی کنار نیومدیم. عده‌ایمون هم که اصلا انگار اون رو نفهمیدیم! نه علت وجودش رو...نه رسالتش رو و نه معنی آزادی درونش رو...
البته مسلما منظورم همه نیست! پس دیگه احتیاجی نیست توضیح بدیم منظورمون کیا هستن و کیا نیستن...البته درصورتیکه اونقدر منطقی باشیم و خودمون رو لزوما جزء دسته دوم قرار ندیم، چشم بسته!!
انگار عادت شده برامون که هر وقت توی یه چیزی حرفی برای گفتن داشته باشیم، شروع کنیم به بی اخلاقی (این واژه رو هرچی فک کنی میشه طول و تفصیل داد).عده ایمون هم زور می زنیم خودمون رو سرآمدتر از بقیه جلوه بدیم.
دایره این تلاش و توفیق هم متغیره ها...مثلا اول از همین دور و وری ها شروع میکنی.دیدی جواب داد میری جلووو، و یه ملت رو گاوریش میکنی!😶
چرا من باید یه ویژگی کامل یا ناقص، و اصلا داشته یا نداشته ی خودمو داد بزنم؟!🤔
باور کن تو (مخاطب های مورد اشاره مون میگم... اصولا منظورم از تو، "تو" نیست، کنار دستیت اصلا!😐 / امیدوارم دراماتیک وار خیلی به کسی نزدیک نباشی...🙄) چی میگفتم....آها... باور کن تو تافته ی جدا بافته نیستی... ناهنجاری داری!😃 یه سری هرمون زیادی داره ترشح میشه! اور دوز شدی...😌
این من نیستم که میتونم ویژگی هام رو مثبت و بزرگ جلوه بدم، ویژگی های مثبت هر انسانی اون رو بزرگ می کنن. این من نیستم که می تونم خودمو خاص نشون بدم....مثلا باور کن مردم از رنسانس تا الان خودشون پی بردن که کارای داوینچی خاصه، داوینچی داد نزد بگمونم...👀
شما گاهی یه نگاه به Bioهای همین اینستاگرام بنداز! چنان بزرگنمایی هایی می بینی نصف مغزت سِر میشه! انگار ایشون یه طرح مفهومی و کانسپتِ اهورایی بودند، و خداوندگار جان و خرد، بصورت کاملا اختصاصی، Limited edition و Special edition (در حد فقط یک نسخه و نه حتی چنتا دونه!) ایشون رو به منظومه شمسی ما "هدیه" دادند! 🌠
خودشیفتگی با احترام به خود خیلی توفیق داره.

"...اکثریت قریب به اتفاقمان اهل تظاهر هستیم. تظاهر به درستی، تظاهر به ادب، تظاهر به نزاکت و تظاهر به مکنت، ثروت، قدرت و ده‌ها صفت دیگری که به هر دلیلی دوست داریم به داشتن آن صفت و امکان شهره شویم..." 1

یهو یاد یه قسمتی از آهنگ "سپهر" از هادی پاکزاد 2 افتادم... :
هیچکی تشخیص نمی ده، نابغه یا کلاشی
شهرت یه اشتراکه، چه حرفه ای چه ناشی
برای تو مهم نیست که به چی مشهور باشی
شهرت فقط همینه که ورد زبوناشی
شعور لباس بپوشی، احمق باشی یواشی!
طلا تظاهر کنی، مس از درون بپاشی!

ولی یه چیزی جور در نمیاد! اگه ما همگی واقفیم که داریم مس رو تحت یک عامل مجازی طلا می بینیم.... واقعا چرا داریم می بینیم؟؟!!🙄🤔
چرا بعضی چیزا اینقدر بزرگ شدن؟! چرا بعضی چیزا اینقدر دیده شدن؟! کی بزرگشون کرد؟! 🤔

پاکزاد چند مصرع بعد مختصر توضیح داده بود... :
وقتی همه مس میخوان، مس عنصر برتره
طلا هم زنگ می زنه، این قانون باوره
کیمیا فاسد میشه، کیمیاگر پیر میشه
پرنده ها می خزن، ماده شیر اسیر میشه

دیگه حرفم نیومد...
بله...☺️

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم...با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن این جاست
از ماست که بر ماست... 3

پ‌ن: البته همه اینها فقط یه دغدغه ی فکری بوده برام همیشه... در مقام ارائه دهنده راه حل و راهکار نیستم!
پ‌ن1: حسن نراقی/جامعه شناسی خودمانی
پ‌ن2: هادی پاکزاد، شاعر و ترانه سرا. ستاره آلترناتیو راک ایران...که متاسفانه وجودش رو از طرفداراش محروم کرد. اسطوره ای بود در نوع خودش.
پ‌ن3: ملک الشعرای بهار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۴
مجتبے ‌‌

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی